خودکشی وافسردگی در دوره نوجوانی

خودکشی و افسردگی در نوجوانان


خودکشی و افسردگی در نوجوانان
 میزان شیوع افسردگی و خودکشی در دوران بلوغ به شدت افزایش می یابد.
بعضی از مطالعات انجام شده نشان می دهد که تقریباً یک سوم نوجوانان، دچار حالت افسردگی می شوند و یک سوم این افراد در طول این دوران، بر اساس معیارهای تشخیصی دچار اختلال افسردگی هستند.
  افکار خودکشی در میان نوجوانان افسرده، در مقایسه با جوانان معمول تر است. خودکشی سومین دلیل مرگ در بین نوجوانان بین ۱۵ تا ۲۴ سال است و میزان خودکشی در میان نوجوانان در مقایسه با کل جمعیت بسیار بیشتر است. نکته قابل توجه این است که اقدام به خودکشی (در اثر افسردگی)، در بین نوجوانان عمدتاً از قبل برنامه ریزی می شود و به دلیل واکنش های فرد بر اثر احساس درماندگی نیست.
•چرا خودکشی در میان نوجوانان بسیار معمول است؟
بعضی از محققین معتقدند که نوجوانان مستعد افسردگی اند و علت آن تغییرات رشدی است که در این دوران در زندگی آنان روی می دهد. عوامل هورمونی هم ممکن است نقشی در این میان داشته باشند. هرچند اعتقاد بر این است که تاثیر هورمون ها در خلق و خو در مقایسه با تأثیرات محیطی بسیار کم است.
تغییرات فیزیکی که با بلوغ همراه است سبب می شود بعضی از نوجوانان، بخصوص دختران در مورد ظاهرشان احساس خوبی نداشته باشند. توانایی تفکر انتزاعی (پس از بلوغ)، سبب می شود که نوجوانان به نحوی در مورد خودشان فکر کنند که قبلاً میسر نبوده است. و به همین دلیل، بیشتر به فکر فرو رفته و خود را تحقیر می کنند.
اختلاف خانوادگی که یکی از عوامل مهم افسردگی است، در دوران نوجوانی بسیار معمول تر است. افزایش فشارهای اجتماعی برای استقلال، نوجوانان را برای پذیرش نقش هایی تحت فشار می گذارد که آمادگی آن را ندارند و در عین حال، آنان را از والدین و سایر بزرگسالان حامی جدا می کند.
• نقش جنسیت در افسردگی نوجوانان
در میان بزرگسالان مشخص شده است که افسردگی در میان زنان در مقایسه با مردان معمول تر است. این تفاوت جنسیتی از دوران نوجوانی بروز می کند.
جالب است بدانید، قبل از سن ۱۴ سالگی (شروع دوران نوجوانی)، افسردگی در میان پسران در مقایسه با دختران معمول تر است. ولی در دوران نوجوانی این نسبت جنسیتی بین دختر و پسر تغییر می کند.
اوایل نوجوانی برای دختران در مقایسه با پسران تنش بیشتری به همراه دارد. دختران زودتر رشد را آغاز می کنند و از این رو در مقایسه با پسران تغییرات بیشتری را تجربه می کنند.
دختران و پسران روش های متفاوتی برای سازگاری با تنش دارند. دختران در مقابل تنش احساساتشان را درونی می کنند. ولی پسرها، توجه خود را به چیزهای دیگری معطوف می کنند و احساسات خود را بیرون می ریزند.
نکته جالب این است که دخترها در مقایسه با پسرها، وقتی شرایط مشابهی را تجربه می کنند بیشتر دچار افسردگی می شوند.
الکساندر کاپلان (روانشناس معروف) در این مورد می گوید: فشارهای اجتماعی شدن بر زنان، برای سرکوب خشم و همچنین احساس آسیب دیدن روابط، آسیب پذیری این قشر را در برابر افسردگی افزایش می دهد.
دختران وقتی ناچار می شوند برای حفظ روابطی که اهمیت زیادی برایشان دارد، سکوت کنند، تحت فشار زیادی قرار می گیرند. دختران از ابراز خشم باز داشته می شوند. و احتمالاً هیچ راهی جز سرکوب اینگونه احساسات ندارند. و در بعضی از موارد این خشم را به خود باز می گردانند.
افسردگی و اقدام به خودکشی در میان دختران معمول تر است. ولی پسران بیشتر احتمال دارد که بر اثر اقدام به خودکشی بمیرند. شاید به این دلیل که از روش های مرگ آورتری استفاده می کنند.
هرچند که ظاهراً مردان در مقایسه با زنان، از امتیازات بیشتری برخوردارند، ولی پسران در مقایسه با دختران، بیشتر خود را به دست مرگ می سپارند. این نکته را هم باید گفت که فشارهای مربوط به جنسیت (در آسیب شناسی افسردگی و خودکشی) بر پسران نیز مانند دختران تاثیرگذار است. برای مثال، در فرهنگ غربی از نوجوانان ۱۸ ساله پسر انتظار می رود که خانه را ترک کنند. و آماده پذیرش نقش مرد در جامعه شوند. اما فشارهای غیرقابل تحمل روانی که در اثر این انتظار به نوجوان تحمیل می شود، او را وادار به اقدامات پنهان می کند. (اقدام به خودکشی و یا تمارض)
مرد جوانی که هنوز آمادگی یا تمایل لازم برای پذیرفتن نقش تعیین شده به عنوان یک مرد را ندارد، ممکن است خود را بی کفایت و نامتناسب ارزیابی کند. برای چنین فردی، خودکشی می تواند تنها راه فرار از این وضعیت ظاهراً مایوس کننده باشد. مشکلات مربوط به انتظارات جنسیتی جامعه از نوجوانان، یکی از دلایل بارز میزان بالای خودکشی در میان نوجوانان است.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.